بیانیه جبهه نجات در ارتباط با ۱۷ دی ماه
هفدهم دیماه http://rppirannews.net
مقایسه دو اندیشه تاریخی در مورد زنان :
الف) تفسیر و توصیف فرمان برداشتن حجاب = رضا شاه بزرگ
ب) تمثیلات و خطبه های محمد ( پیامبر اسلام ) از کتاب مستند و معتبر اسلامی = نهج الفصاحه
هفدهم دیماه روز زن، فرمان برداشتن حجاب از سوی رضا شاه بزرگ صادر شد :
- یکی از اهداف این فرمان، برابری زنان و مردان بود چراکه هر دوی آنان مخلوق یک آفریدگار بوده و بر یکدیگر برتری ندارند
- حضور زنان در اجتماع و فعالیتهای اجتماعی
- ایجاد امکانات تحصیلی برابر با مردان، تا مراحل بالای تحصیلی
- تلقین اعتماد به نفس و احترام به زنان
- نجات زنان از اسارت و بردگی و خشونت مردان و خانه نشینی اجباری
- حضور و اشتغال زنان در ادارات، به عنوان افرادی برابر با مردان
- تأیید توانایی و هوشمندی زنان، در امور اجتماعی
- قبول زنان به عنوان عضوی مفید در جامعه
- ابطال و طرد اندیشه مردسالاری
- قبول زنان به عنوان یکی از الگوهای برابر انسانی و زیربناییِ اجتماعی
پیامبر اسلام در مورد زن چنین میگوید:
- درباره زنان از خدا بترسید و آنها پیش شما اسیرند ( شماره ۴۵، صفحه۱۶۳)؛
- از دنیا بترسید و از زنان بپرهیزید، زیرا شیطان نگران و در کمین است و یکی از دامهای شیطان برای پرهیزگاران، زنانند ( شماره ۵۰، صفحه ۱۶۴) ؛
- محکمترین سلاح شیطان، زنان هستند ( شماره ۹۷۰، صفحه۳۵۰ ) ؛
- از بی لباسی برای نگهداری زنان در خانه کمک جویید، زیرا لباس فراوان و زینت، عامل تمایل زن به بیرون رفتن میشود (شماره ۲۸۲، صفحه ۲۰۹ ) ؛
- زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه ها بمانند ( شماره ۳۴۳، صفحه ۲۲۰ )؛
- زنانی که از خانه های خود، برای شکایت از شوهرانشان بیرون میروند، دشمن میباشند ( شماره ۹۶۰صفحه۳۴۸)؛ هر زنی که بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود، مورد خشم خداست تا به خانه برگردد و شوهرش را راضی کند(شماره ۱۰۲۰، صفحه۳۵۹) ؛
- زنان معطر و زینت و آرایش یافته، با النگوهای طلا و پارچه های فاخر، فتنه ای بزرگ میباشند ( شماره ۳۱۴، صفحه ۲۱۵ ) ؛
- بزرگترین فتنه، بر امت، شراب و زنان میباشند (ش ۲۶۱۱، ص ۶۹۴) ؛
- زنانی که معطر و آرایش کرده از معابر میگذرند، حکم زناکاران را دارند و مایه آتش و ننگ و عار هستند.(ش ۱۷۷، ص ۱۸۸) و (ش ۱۰۱۹، ص ۳۵۹) و (ش ۱۸۸، ص ۱۹۰) و(ش ۲۱۵۷، ص ۶۱۱)؛
- قیمت گذاری روی زنان = بهترین زنان آنانند که زیباتر بوده و خرج و مهریه کمتری دارند(ش۳۵۶، ص۲۲۲) و (ش ۳۵۷، ص ۲۲۲ تا ۲۲۳) و (ش ۹۲۹، ص ۳۴۲) ؛
- اگر مردی هیچ خیری به زنش نرساند، مهم نیست، ولی اگر زنی در رابطه با بی خیری شوهرش اعتراضی بکند، تمام اعمال نیکش بی اثر میشود (ش ۲۲۶، ص۱۹۸) و بهترین زن، آنست که با تن و مال خود، از شوهرش فرمان ببرد.(ش ۱۵۰۴، ص ۴۶۹) ؛
- وقتی کار مسلمانان بدست زنان بیفتد، مرگ و قبر برای مردان، بهتر از حیات است (ش۲۳۲، ص۱۹۸ تا ۱۹۹)؛ گروهی که کار خود را بدست زنان سپارند، هرگز رستگار نمیشوند(ش۲۲۹۴، ص۶۳۹) و گروهی که زمامدارانشان زن است، رستگاری نبینند ( ش۲۵۵۱، ص ۶۸۳ ) ؛
- زن بداخلاق را باید طلاق داد وگرنه دعا و نماز شوهر، مستجاب نمیشوند(ش۱۲۵۳، ص ۴۱۳)؛ زن، دام شیطان است(ش۱۷۹۲، ص ۵۳۴) و (۳۱۵۳، ص۷۸۹) ؛ بیشترین اهالی جهنم، زنانند(ش ۳۳۱، ص ۲۱۹) و کمترین اهالی بهشت، زنانند(ش ۶۰۳، ص۲۷۴)؛ اگر زن نبود، مردان به بهشت میرفتند و خدا، آنگونه که شایسته اوست، پرستیده میشد(ش۲۳۵۸، ص۶۵۳) و (ش ۲۳۶۱، ص ۶۵۳ ) ؛
- مردان بر زنان حقوقی دارند و زنان در برابر مردان، تکالیفی(ش۱۳۸۸، ص۴۴۵ تا ۴۴۶) ؛
- زن مومن، زنی است که به وقت ناهار و شام، بر زمین ننشیند تا شوهر او از خوردن فراغ یابد(ش۲۳۱۸، ص۶۴۴)؛ زنی که شوهرش او را به بستر خواهد و زن آن را به تعویق انداخته تا شوهر به خواب رود، لعنت خدا بر اوست(ش۲۲۳۷، ص ۶۲۸ ) ؛
- بهترین مساجد زنان، کنج خانه آنهاست (ش۱۵۳۲، ص۴۷۴) ؛
- اگر قرار بود که بجز الله دستور میدادم کسی دیگر را نیز سجده کنند، به زن دستور میدادم تا شوهرش را سجده کند (ش ۲۳۴۸ و ۲۳۴۹، ص ۶۵۰ تا ۶۵۱) و ……..
در پایان، انتخاب و حقانیت یکی از این دو اندیشه را، در توانایی استدلال و فهم منتخبین میگذاریم و هفتاد و چهارمین سالروزِ ۱۷ دیماهِ ۱۳۱۴ را خجسته میداریم.
پاینده ایران
درود به روان پاک رضا شاه بزرگ
جبهه نجات – عبدالرضا حیدری
مقایسه دو اندیشه تاریخی در مورد زنان :
الف) تفسیر و توصیف فرمان برداشتن حجاب = رضا شاه بزرگ
ب) تمثیلات و خطبه های محمد ( پیامبر اسلام ) از کتاب مستند و معتبر اسلامی = نهج الفصاحه
هفدهم دیماه روز زن، فرمان برداشتن حجاب از سوی رضا شاه بزرگ صادر شد :
- یکی از اهداف این فرمان، برابری زنان و مردان بود چراکه هر دوی آنان مخلوق یک آفریدگار بوده و بر یکدیگر برتری ندارند
- حضور زنان در اجتماع و فعالیتهای اجتماعی
- ایجاد امکانات تحصیلی برابر با مردان، تا مراحل بالای تحصیلی
- تلقین اعتماد به نفس و احترام به زنان
- نجات زنان از اسارت و بردگی و خشونت مردان و خانه نشینی اجباری
- حضور و اشتغال زنان در ادارات، به عنوان افرادی برابر با مردان
- تأیید توانایی و هوشمندی زنان، در امور اجتماعی
- قبول زنان به عنوان عضوی مفید در جامعه
- ابطال و طرد اندیشه مردسالاری
- قبول زنان به عنوان یکی از الگوهای برابر انسانی و زیربناییِ اجتماعی
پیامبر اسلام در مورد زن چنین میگوید:
- درباره زنان از خدا بترسید و آنها پیش شما اسیرند ( شماره ۴۵، صفحه۱۶۳)؛
- از دنیا بترسید و از زنان بپرهیزید، زیرا شیطان نگران و در کمین است و یکی از دامهای شیطان برای پرهیزگاران، زنانند ( شماره ۵۰، صفحه ۱۶۴) ؛
- محکمترین سلاح شیطان، زنان هستند ( شماره ۹۷۰، صفحه۳۵۰ ) ؛
- از بی لباسی برای نگهداری زنان در خانه کمک جویید، زیرا لباس فراوان و زینت، عامل تمایل زن به بیرون رفتن میشود (شماره ۲۸۲، صفحه ۲۰۹ ) ؛
- زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه ها بمانند ( شماره ۳۴۳، صفحه ۲۲۰ )؛
- زنانی که از خانه های خود، برای شکایت از شوهرانشان بیرون میروند، دشمن میباشند ( شماره ۹۶۰صفحه۳۴۸)؛ هر زنی که بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود، مورد خشم خداست تا به خانه برگردد و شوهرش را راضی کند(شماره ۱۰۲۰، صفحه۳۵۹) ؛
- زنان معطر و زینت و آرایش یافته، با النگوهای طلا و پارچه های فاخر، فتنه ای بزرگ میباشند ( شماره ۳۱۴، صفحه ۲۱۵ ) ؛
- بزرگترین فتنه، بر امت، شراب و زنان میباشند (ش ۲۶۱۱، ص ۶۹۴) ؛
- زنانی که معطر و آرایش کرده از معابر میگذرند، حکم زناکاران را دارند و مایه آتش و ننگ و عار هستند.(ش ۱۷۷، ص ۱۸۸) و (ش ۱۰۱۹، ص ۳۵۹) و (ش ۱۸۸، ص ۱۹۰) و(ش ۲۱۵۷، ص ۶۱۱)؛
- قیمت گذاری روی زنان = بهترین زنان آنانند که زیباتر بوده و خرج و مهریه کمتری دارند(ش۳۵۶، ص۲۲۲) و (ش ۳۵۷، ص ۲۲۲ تا ۲۲۳) و (ش ۹۲۹، ص ۳۴۲) ؛
- اگر مردی هیچ خیری به زنش نرساند، مهم نیست، ولی اگر زنی در رابطه با بی خیری شوهرش اعتراضی بکند، تمام اعمال نیکش بی اثر میشود (ش ۲۲۶، ص۱۹۸) و بهترین زن، آنست که با تن و مال خود، از شوهرش فرمان ببرد.(ش ۱۵۰۴، ص ۴۶۹) ؛
- وقتی کار مسلمانان بدست زنان بیفتد، مرگ و قبر برای مردان، بهتر از حیات است (ش۲۳۲، ص۱۹۸ تا ۱۹۹)؛ گروهی که کار خود را بدست زنان سپارند، هرگز رستگار نمیشوند(ش۲۲۹۴، ص۶۳۹) و گروهی که زمامدارانشان زن است، رستگاری نبینند ( ش۲۵۵۱، ص ۶۸۳ ) ؛
- زن بداخلاق را باید طلاق داد وگرنه دعا و نماز شوهر، مستجاب نمیشوند(ش۱۲۵۳، ص ۴۱۳)؛ زن، دام شیطان است(ش۱۷۹۲، ص ۵۳۴) و (۳۱۵۳، ص۷۸۹) ؛ بیشترین اهالی جهنم، زنانند(ش ۳۳۱، ص ۲۱۹) و کمترین اهالی بهشت، زنانند(ش ۶۰۳، ص۲۷۴)؛ اگر زن نبود، مردان به بهشت میرفتند و خدا، آنگونه که شایسته اوست، پرستیده میشد(ش۲۳۵۸، ص۶۵۳) و (ش ۲۳۶۱، ص ۶۵۳ ) ؛
- مردان بر زنان حقوقی دارند و زنان در برابر مردان، تکالیفی(ش۱۳۸۸، ص۴۴۵ تا ۴۴۶) ؛
- زن مومن، زنی است که به وقت ناهار و شام، بر زمین ننشیند تا شوهر او از خوردن فراغ یابد(ش۲۳۱۸، ص۶۴۴)؛ زنی که شوهرش او را به بستر خواهد و زن آن را به تعویق انداخته تا شوهر به خواب رود، لعنت خدا بر اوست(ش۲۲۳۷، ص ۶۲۸ ) ؛
- بهترین مساجد زنان، کنج خانه آنهاست (ش۱۵۳۲، ص۴۷۴) ؛
- اگر قرار بود که بجز الله دستور میدادم کسی دیگر را نیز سجده کنند، به زن دستور میدادم تا شوهرش را سجده کند (ش ۲۳۴۸ و ۲۳۴۹، ص ۶۵۰ تا ۶۵۱) و ……..
در پایان، انتخاب و حقانیت یکی از این دو اندیشه را، در توانایی استدلال و فهم منتخبین میگذاریم و هفتاد و چهارمین سالروزِ ۱۷ دیماهِ ۱۳۱۴ را خجسته میداریم.
پاینده ایران
درود به روان پاک رضا شاه بزرگ
جبهه نجات – عبدالرضا حیدری
پنجشنبه، ۱۷ دی ۱۳۸۸ http://sohrabestann.blogspot.com/2010/01/blog-post_07.html
وقایع روز عاشورا و ناتوانی حکومت در سرکوب مردم و فتح خیابانها توسط جنبش سبز، حکومت را با این واقعیت تلخ آشنا نموده که نارضایتی عمومی وارد مرحله کاملاً جدیدی شده که بسیار خطرناک و غیرقابل کنترل است.
به این ترتیب سخت ترین جنگ قدرت داخلی در بدنه حکومت شکل گرفته و صف بندی خودی ها به مرحله سرنوشت سازی رسیده است. اکثریت 80 درصدی جناح معتدل حکومت، اینک بر درستی تحلیل ها و نظریاتشان پافشاری نموده و پیدایش شرایط موجود را نتیجه عدم توجه رهبر به نصایح خودشان می دانند. این گروه حتی قبل از انتخابات نیز با اتکا به آمار و اطلاعات موجود، گره خوردن اعتبار رهبری با جناح احمدی نژاد و تندروهای سپاه را به ضرر کل نظام دانسته و آنرا سبب سقوط جایگاه رهبری بهمراه این گروه می دانستند.
زمانی که میرحسین موسوی ناباورانه موفق شد در جریان مبارزات انتخاباتی، مردم را در توده های انبوه به خیابانها کشانیده و امید به تغییر را در دل آنها زنده نماید، افراد متعددی از جناح معتدل، در ملاقاتها و نامه نگاریها به رهبر، توصیه نمودند که رهبر حتی المقدور بی طرفی خود را حفظ نموده و همچنین خود را آماده نماید تا در صورت پیروزی میرحسین، با قبول پیروزی وی و حمایت از ایشان، از او بجای یک تهدید برای نظام، یک فرصت برای نظام بسازند. هسته اصلی این گروه، مثلث محسن رضایی، لاریجانی و قالیباف بود که از حمایت وسیع طیف معتدل نطام برخوردار بودند. مانع اصلی این گروه، حلقه پیرامونی رهبر متشکل از مجتبی خامنه ای، حجازی و فیروزآبادی بود که بشدت طرفدار تندروها بوده و ریزترین جزئیات تحرک طیف میانه روها را به طرف مقابل اطلاع می دادند.
گروه تندروها نیز علاوه بر افزایش فشار خود به رهبری برای توجه به خطر عظیم قدرت گرفتن مهندس موسوی، بر طراحی مهندسی آراء در انتخابات تمرکز بیشتری نشان دادند. مهمترین انگیزه این گروه، احساس خطر برای از دست دادن نفوذ اقتصادی و درآمدهای کلانی بود که داشتند.
مشکل بزرگ این بود که رهبر در این بین بی طرف نبود. وی حفظ دولت و سپاهی مطیع و تحت فرمان را بر ریسک آزمودن دولتی جدید، آنهم بریاست میرحسین موسوی، ترجیح می داد. برای رهبر مثل روز روشن بود که بی تقلب وسیع در انتخابات، رئیس جمهور محبوب وی شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. البته وی هرگز رویدادهای پس از انتخابات و ایستادگی مردم را پیش بینی نمی کرد. بر اساس تحلیل وی، در هر صورت، ناآرامی های مختصری روی می داد ولی این اعتراضات بسرعت سرد و خاموش گردیده و مردم به زندگی عادی بازگشته و همه چیز را فراموش می کردند. برآورد رهبر با توجه به تجربیات انتخاباتهای برگزار شده در جمهوری اسلامی، چندان هم اشتباه نبود. حکومت در همه انتخاباتهای قبلی موفق شده بود با تهییج مردم، آنها را بپای صندوقهای رأی کشانیده و در فردای انتخابات، همه چیز را بحالت اول بازگردانیده و در آرامش و آسایش به حکمرانی خود مشغول شود.
ولی نسل جدیدی در ایران متولد شده بود که برای حکومت ناشناخته بود، نسلی که بطرز عجیبی دارای پختگی سیاسی بود و اهداف بسیار روشنی برای خود داشت.
روند حوادث پس از انتخابات، ورای پیش بینی های رهبر و مشاورینش رقم خورد و خامنه ای در راهی بی بازگشت قرار گرفت. افراد خودی حکومت، بیش از معترضین، اطلاعات مربوط به تقلب وسیع در انتخابات را داشتند ولی نمی توانستند موضعی مخالف موضع رهبری بگیرند. رهبری بکرات اعلام کرده بود که انتخابات صد در صد صحیح بوده و هیچگونه تخلفی در آن صورت نگرفته است. البته این موضع گیری نابخردانه رهبر، شکاف عمیقی در بدنه حکومت ایجاد نمود و تقابل طرفین بسیار خصمانه شد.
آنچه در 6 ماه گذشته اتفاق افتاده را همه می دانیم. نقطه عطف این دوران پر التهاب، اعتراضات بسیار وسیع دانشجویی در 16 آذر بود که سبب گردید تشنج در داخل حکومت شدت بگیرد. جناح معتدل بر این عقیده بود که اعتراضات در آستانه خارج شدن از کنترل است و در مقابل، جناح تندرو در ادامه حماقتهای خود، روی به سناریوهای مبتذل پاره کردن عکس و تحریک احساسات مذهبی مردم و تشنج آفرینی و اتخاذ تصمیمات تند و خشن آورد. حتی در مرحله ای برای بازداشت میرحسین و کروبی نیز آماده شدند که بدلیل اختلافات داخلی بسیار زیادی که بوجود آمد، موفق به اجرای این نقشه خطرناک نشدند.
در روز عاشورا نیز اتفاق جدیدی افتاد و آن نیز از رده خارج شدن نیروی انتظامی بعنوان مشت سرکوبگر حکومت بود. در همه صحنه هایی که مردم حضور داشتند، وحشیگری و آدم کشی نیروی انتظامی با پاسخ سخت مردم و درهم کوبیده شدن جنایتکاران همراه شد. نیروی انتظامی یا بسیج و سپاه و هر نیروی دیگری که بخواهد با اتکا به باطوم و گاز اشک آور و اسلحه سبک به میدان مقابله با تظاهرات بعدی فرستاده شود، پیشاپیش شکست خورده و مغلوب است. از این پس تنها چاره حکومت، استفاده از اسلحه سنگین و زره پوشهای ضد شورش و در حقیقت نوعی لشگرکشی نظامی به خیابانها است.
اکنون آنگونه که در محافل داخلی حکومت شنیده می شود، دو طرح روی میز رهبر قرار گرفته است. بیانیه شماره 17 میرحسین موسوی جزو هیچکدام از این دو طرح نیست و اساساً نزد حکومت جایگاهی برای بحث ندارد. طرحهای موجود، یکی طرح 12 ماده ای تندروها است که توسط رسانه های خبری محافل معتدل حکومت، با زیرکی انتشار عمومی یافته است (اینجا) و دیگری طرح اعتدالیون که مبتنی بر استعفاء یا عزل احمدی نژاد، و ظهور دوباره رهبر در قالب پدری بی طرف و بخشایشگر است که ضمن قبول استعفای رئیس دولت کودتا، با پیشنهاد عفو عمومی موافقت نموده و با منت گذاشتن بر سر اسرای جنبش سبز، دستور آزادی آنها را صادر می نماید. به این ترتیب بهانه از دست معترضین گرفته شده و آرامش در جامعه برقرار خواهد شد. همچنین طراحان این پیشنهاد، به رهبر قول داده اند که در صورت پذیرش این طرح توسط وی، با پادرمیانی و وساطت، رهبران جنبش سبز را وادار به سکوت و همراهی نموده و آنها را مجدداً زیر چتر رهبری بیاورند.
این تقابل در داخل حکومت، در شش ماه گذشته نیز وجود داشته است، اما آنچه در این مرحله متفاوت است، اصرار هر دو جناح داخل حکومت بر این است که یا طرحشان پذیرفته شود و یا اینکه حاضر به ادامه همراهی نیستند. در حقیقت رهبر بر سر یک دو راهی انتخاب قرار گرفته است.
طیف معتدل حکومت بر این باور است که در صورت ادامه همین روند، باید برای تظاهرات بعدی با سلاح سنگین و نیروهای زرهی وارد شد و با توجه به خشم موجود در جامعه، قطعاً حمام خون براه افتاده و کشتار وسیعی اتفاق خواهد افتاد و در این صورت سقط حکومت حتمی و اجتناب ناپذیر خواهد بود، ضمن اینکه قتل عام مردم، سبب ریزش شدید نیروهای سپاه و بسیج و تمرد آنها و حتی پیوستنشان به مردم خواهد شد. حکومت در سراشیبی تند دره ای وارد خواهد شد که دیگر هیچ کنترلی بر روی اتفاقات نخواهد داشت و این افراد مایل نیستند در این فاز، همراه و همدست حکومت باشند.
طیف تندرو نیز متقابلاً به رهبر هشدار می دهد که پیشنهاد دهندگان این طرح با سران فتنه و دولتهای متخاصم خارجی تفاهم و همکاری دارند و می خواهند با خارج کردن ابزار قدرت از دست رهبری، وی را بآرامی خلع نموده و کنار بگذارند. این گروه تنها چاره را برخورد بسیار شدید و قاطع با معترضین و رهبران جنبش سبز دانسته و معتقدند حتی اگر لازم باشد باید با آوردن تانک به خیابانها، از بقای حکومت دفاع کرد و مهم نیست که چه تعداد کشته خواهند شد.
چنانچه رهبر جانب جناح معتدل را گرفته و طرح آنها را بپذیرد، قطعاً جنبش سبز با ریزش نیروی زیادی مواجه شده و راهی طولانی و سخت برای رسیدن به اهدافش در پیش خواهد داشت، و در صورتی که رهبر طرح تندروها را برگزیند، جنبش سبز راهی کوتاه اما پرهزینه و پر تلفات را تا پیروزی طی خواهد کرد. نکته مهم این است که با انتخاب هیچیک از این دو طرح، تغییری در ماهیت حکومت پدید نخواهد آمد و هدف صرفاً برپا نگاه داشتن نظام ولایت فقیه است. برای جنبش سبز که خواستار تغییر ماهوی حکومت است، تغییر پوسته و ظاهر آن و متفاوت شدن روشها، حاصلی بدنبال نخواهد داشت.
جنبش سبز بی توجه به اینکه رهبر تصمیم به فشردن دکمه سیاه یا دکمه قرمز خواهد گرفت، فارغ از دعواهای داخلی حکومت، باید مصمم و پرتوان بدنبال برنامه های خود باشد و رفراندوم مردمی 22 بهمن در میدان آزادی را بعنوان گام بعدی خود بطور جدی دنبال نماید.
به این ترتیب سخت ترین جنگ قدرت داخلی در بدنه حکومت شکل گرفته و صف بندی خودی ها به مرحله سرنوشت سازی رسیده است. اکثریت 80 درصدی جناح معتدل حکومت، اینک بر درستی تحلیل ها و نظریاتشان پافشاری نموده و پیدایش شرایط موجود را نتیجه عدم توجه رهبر به نصایح خودشان می دانند. این گروه حتی قبل از انتخابات نیز با اتکا به آمار و اطلاعات موجود، گره خوردن اعتبار رهبری با جناح احمدی نژاد و تندروهای سپاه را به ضرر کل نظام دانسته و آنرا سبب سقوط جایگاه رهبری بهمراه این گروه می دانستند.
زمانی که میرحسین موسوی ناباورانه موفق شد در جریان مبارزات انتخاباتی، مردم را در توده های انبوه به خیابانها کشانیده و امید به تغییر را در دل آنها زنده نماید، افراد متعددی از جناح معتدل، در ملاقاتها و نامه نگاریها به رهبر، توصیه نمودند که رهبر حتی المقدور بی طرفی خود را حفظ نموده و همچنین خود را آماده نماید تا در صورت پیروزی میرحسین، با قبول پیروزی وی و حمایت از ایشان، از او بجای یک تهدید برای نظام، یک فرصت برای نظام بسازند. هسته اصلی این گروه، مثلث محسن رضایی، لاریجانی و قالیباف بود که از حمایت وسیع طیف معتدل نطام برخوردار بودند. مانع اصلی این گروه، حلقه پیرامونی رهبر متشکل از مجتبی خامنه ای، حجازی و فیروزآبادی بود که بشدت طرفدار تندروها بوده و ریزترین جزئیات تحرک طیف میانه روها را به طرف مقابل اطلاع می دادند.
گروه تندروها نیز علاوه بر افزایش فشار خود به رهبری برای توجه به خطر عظیم قدرت گرفتن مهندس موسوی، بر طراحی مهندسی آراء در انتخابات تمرکز بیشتری نشان دادند. مهمترین انگیزه این گروه، احساس خطر برای از دست دادن نفوذ اقتصادی و درآمدهای کلانی بود که داشتند.
مشکل بزرگ این بود که رهبر در این بین بی طرف نبود. وی حفظ دولت و سپاهی مطیع و تحت فرمان را بر ریسک آزمودن دولتی جدید، آنهم بریاست میرحسین موسوی، ترجیح می داد. برای رهبر مثل روز روشن بود که بی تقلب وسیع در انتخابات، رئیس جمهور محبوب وی شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. البته وی هرگز رویدادهای پس از انتخابات و ایستادگی مردم را پیش بینی نمی کرد. بر اساس تحلیل وی، در هر صورت، ناآرامی های مختصری روی می داد ولی این اعتراضات بسرعت سرد و خاموش گردیده و مردم به زندگی عادی بازگشته و همه چیز را فراموش می کردند. برآورد رهبر با توجه به تجربیات انتخاباتهای برگزار شده در جمهوری اسلامی، چندان هم اشتباه نبود. حکومت در همه انتخاباتهای قبلی موفق شده بود با تهییج مردم، آنها را بپای صندوقهای رأی کشانیده و در فردای انتخابات، همه چیز را بحالت اول بازگردانیده و در آرامش و آسایش به حکمرانی خود مشغول شود.
ولی نسل جدیدی در ایران متولد شده بود که برای حکومت ناشناخته بود، نسلی که بطرز عجیبی دارای پختگی سیاسی بود و اهداف بسیار روشنی برای خود داشت.
روند حوادث پس از انتخابات، ورای پیش بینی های رهبر و مشاورینش رقم خورد و خامنه ای در راهی بی بازگشت قرار گرفت. افراد خودی حکومت، بیش از معترضین، اطلاعات مربوط به تقلب وسیع در انتخابات را داشتند ولی نمی توانستند موضعی مخالف موضع رهبری بگیرند. رهبری بکرات اعلام کرده بود که انتخابات صد در صد صحیح بوده و هیچگونه تخلفی در آن صورت نگرفته است. البته این موضع گیری نابخردانه رهبر، شکاف عمیقی در بدنه حکومت ایجاد نمود و تقابل طرفین بسیار خصمانه شد.
آنچه در 6 ماه گذشته اتفاق افتاده را همه می دانیم. نقطه عطف این دوران پر التهاب، اعتراضات بسیار وسیع دانشجویی در 16 آذر بود که سبب گردید تشنج در داخل حکومت شدت بگیرد. جناح معتدل بر این عقیده بود که اعتراضات در آستانه خارج شدن از کنترل است و در مقابل، جناح تندرو در ادامه حماقتهای خود، روی به سناریوهای مبتذل پاره کردن عکس و تحریک احساسات مذهبی مردم و تشنج آفرینی و اتخاذ تصمیمات تند و خشن آورد. حتی در مرحله ای برای بازداشت میرحسین و کروبی نیز آماده شدند که بدلیل اختلافات داخلی بسیار زیادی که بوجود آمد، موفق به اجرای این نقشه خطرناک نشدند.
در روز عاشورا نیز اتفاق جدیدی افتاد و آن نیز از رده خارج شدن نیروی انتظامی بعنوان مشت سرکوبگر حکومت بود. در همه صحنه هایی که مردم حضور داشتند، وحشیگری و آدم کشی نیروی انتظامی با پاسخ سخت مردم و درهم کوبیده شدن جنایتکاران همراه شد. نیروی انتظامی یا بسیج و سپاه و هر نیروی دیگری که بخواهد با اتکا به باطوم و گاز اشک آور و اسلحه سبک به میدان مقابله با تظاهرات بعدی فرستاده شود، پیشاپیش شکست خورده و مغلوب است. از این پس تنها چاره حکومت، استفاده از اسلحه سنگین و زره پوشهای ضد شورش و در حقیقت نوعی لشگرکشی نظامی به خیابانها است.
اکنون آنگونه که در محافل داخلی حکومت شنیده می شود، دو طرح روی میز رهبر قرار گرفته است. بیانیه شماره 17 میرحسین موسوی جزو هیچکدام از این دو طرح نیست و اساساً نزد حکومت جایگاهی برای بحث ندارد. طرحهای موجود، یکی طرح 12 ماده ای تندروها است که توسط رسانه های خبری محافل معتدل حکومت، با زیرکی انتشار عمومی یافته است (اینجا) و دیگری طرح اعتدالیون که مبتنی بر استعفاء یا عزل احمدی نژاد، و ظهور دوباره رهبر در قالب پدری بی طرف و بخشایشگر است که ضمن قبول استعفای رئیس دولت کودتا، با پیشنهاد عفو عمومی موافقت نموده و با منت گذاشتن بر سر اسرای جنبش سبز، دستور آزادی آنها را صادر می نماید. به این ترتیب بهانه از دست معترضین گرفته شده و آرامش در جامعه برقرار خواهد شد. همچنین طراحان این پیشنهاد، به رهبر قول داده اند که در صورت پذیرش این طرح توسط وی، با پادرمیانی و وساطت، رهبران جنبش سبز را وادار به سکوت و همراهی نموده و آنها را مجدداً زیر چتر رهبری بیاورند.
این تقابل در داخل حکومت، در شش ماه گذشته نیز وجود داشته است، اما آنچه در این مرحله متفاوت است، اصرار هر دو جناح داخل حکومت بر این است که یا طرحشان پذیرفته شود و یا اینکه حاضر به ادامه همراهی نیستند. در حقیقت رهبر بر سر یک دو راهی انتخاب قرار گرفته است.
طیف معتدل حکومت بر این باور است که در صورت ادامه همین روند، باید برای تظاهرات بعدی با سلاح سنگین و نیروهای زرهی وارد شد و با توجه به خشم موجود در جامعه، قطعاً حمام خون براه افتاده و کشتار وسیعی اتفاق خواهد افتاد و در این صورت سقط حکومت حتمی و اجتناب ناپذیر خواهد بود، ضمن اینکه قتل عام مردم، سبب ریزش شدید نیروهای سپاه و بسیج و تمرد آنها و حتی پیوستنشان به مردم خواهد شد. حکومت در سراشیبی تند دره ای وارد خواهد شد که دیگر هیچ کنترلی بر روی اتفاقات نخواهد داشت و این افراد مایل نیستند در این فاز، همراه و همدست حکومت باشند.
طیف تندرو نیز متقابلاً به رهبر هشدار می دهد که پیشنهاد دهندگان این طرح با سران فتنه و دولتهای متخاصم خارجی تفاهم و همکاری دارند و می خواهند با خارج کردن ابزار قدرت از دست رهبری، وی را بآرامی خلع نموده و کنار بگذارند. این گروه تنها چاره را برخورد بسیار شدید و قاطع با معترضین و رهبران جنبش سبز دانسته و معتقدند حتی اگر لازم باشد باید با آوردن تانک به خیابانها، از بقای حکومت دفاع کرد و مهم نیست که چه تعداد کشته خواهند شد.
چنانچه رهبر جانب جناح معتدل را گرفته و طرح آنها را بپذیرد، قطعاً جنبش سبز با ریزش نیروی زیادی مواجه شده و راهی طولانی و سخت برای رسیدن به اهدافش در پیش خواهد داشت، و در صورتی که رهبر طرح تندروها را برگزیند، جنبش سبز راهی کوتاه اما پرهزینه و پر تلفات را تا پیروزی طی خواهد کرد. نکته مهم این است که با انتخاب هیچیک از این دو طرح، تغییری در ماهیت حکومت پدید نخواهد آمد و هدف صرفاً برپا نگاه داشتن نظام ولایت فقیه است. برای جنبش سبز که خواستار تغییر ماهوی حکومت است، تغییر پوسته و ظاهر آن و متفاوت شدن روشها، حاصلی بدنبال نخواهد داشت.
جنبش سبز بی توجه به اینکه رهبر تصمیم به فشردن دکمه سیاه یا دکمه قرمز خواهد گرفت، فارغ از دعواهای داخلی حکومت، باید مصمم و پرتوان بدنبال برنامه های خود باشد و رفراندوم مردمی 22 بهمن در میدان آزادی را بعنوان گام بعدی خود بطور جدی دنبال نماید.
BBC Persian به روز شده: 01:39 گرينويچ - جمعه 08 ژانويه 2010 - 18 دی 1388
کنسول پيشين ایران می گوید به کشور 'بازنخواهد گشت'
کنسول ایران در اسلو روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرگزاری فرانسه تایید کرد که در اعتراض به سرکوب خشن مردم مخالف در کشورش استعفا داده و از بیم پيامدهای چنین تصمیمی به ایران بازنخواهد گشت.
به گزارش این خبرگزاری محمد رضا حیدری در مصاحبه ای تلفنی گفت: "اگر برگردم نمی دانم چه چيزی رخ خواهد افتاد."
آقای حیدری گفت: "برایم ممکن نیست. دوستانم به من گفته اند که اگر برگردم دشواريهائی برایم پیش خواهد آمد" و افزود که مقام های ایرانی ازسوی سفارت از او خواسته اند به ایران بازگردد.
ناظران می گویند کناره گيری یک دیپلمات بلندپایه ایرانی در اعتراض به رفتار حکومت با معترضان پس از انتخابات می تواند دارای پیامدهای بالقوه بزرگی باشد.
محمد رضا حیدری که کمی بیش از سه سال در اسلو خدمت می کرد گفت که پس از سرکوب ت مردم مخالف در روز عاشورا که طی آن دستکم هشت کشته شدندکناره گيری کرد . دولت مسئولیت مرگ معترضان را به عهده نگرفته است.
او گفت: "استعفا نامه ام را برای کاردار فرستادم. به او گفتم که ادامه این راه برایم غیرممکن است. این کار را برای مردم کردم، برای موسوی کردم."
او به میرحسین موسوی نامزد متعرض انتخابات که خود را برنده واقعی رای گیری می داند و دولت را متهم به تقلب می کند اشاره داشت. دولت اتهام تقلب در رای گیری را رد کرده است.
سفارت ایران روز چهارشنبه خبر استعفای آقای حیدری را رد کرد و اصرار ورزید که دوره خدمت آقای حیدری ماه گذشته به پایان رسید. یک سخنگوی سفارت گفت: "ماموریت او بیش از یک ماه پيش پایان یافت و جانشین او دو هفته قبل وارد شد."
اما آقای حیدری به خبرگزاری فرانسه گفت: " درست نيست. خودم کناره گيری کردم.."
آقای حیدری که همسر و دو فرزندش با او در نروژ هستند در پاسخ به این پرسش که آیا در نروژ پناهندگی خواهد جست یا نه گفت که نمی داند چه خواهد کرد.
داوود هرمیداس باوند، محقق و دیپلمات سابق، این هفته به روزنامه لس آنجلس تایمز گفت که حرکت آقای حیدری می تواند تاثیری قوی داشته باشد.
او گفت: "اگر خبر درست باشد، در آن صورت یک بدعت خواهد بود، زیرا از سال های نخست انقلاب، زمانی که بعضی از دیپلمات های منصوب پس از انقلاب کناره گيری کرد ودرخواست پناهندگی کردند، سابق نداشته است. این مورد در نروژ می تواندآغازیک روند باشد، اگر خبر درست باشد."
به گزارش این خبرگزاری محمد رضا حیدری در مصاحبه ای تلفنی گفت: "اگر برگردم نمی دانم چه چيزی رخ خواهد افتاد."
آقای حیدری گفت: "برایم ممکن نیست. دوستانم به من گفته اند که اگر برگردم دشواريهائی برایم پیش خواهد آمد" و افزود که مقام های ایرانی ازسوی سفارت از او خواسته اند به ایران بازگردد.
ناظران می گویند کناره گيری یک دیپلمات بلندپایه ایرانی در اعتراض به رفتار حکومت با معترضان پس از انتخابات می تواند دارای پیامدهای بالقوه بزرگی باشد.
محمد رضا حیدری که کمی بیش از سه سال در اسلو خدمت می کرد گفت که پس از سرکوب ت مردم مخالف در روز عاشورا که طی آن دستکم هشت کشته شدندکناره گيری کرد . دولت مسئولیت مرگ معترضان را به عهده نگرفته است.
او گفت: "استعفا نامه ام را برای کاردار فرستادم. به او گفتم که ادامه این راه برایم غیرممکن است. این کار را برای مردم کردم، برای موسوی کردم."
او به میرحسین موسوی نامزد متعرض انتخابات که خود را برنده واقعی رای گیری می داند و دولت را متهم به تقلب می کند اشاره داشت. دولت اتهام تقلب در رای گیری را رد کرده است.
سفارت ایران روز چهارشنبه خبر استعفای آقای حیدری را رد کرد و اصرار ورزید که دوره خدمت آقای حیدری ماه گذشته به پایان رسید. یک سخنگوی سفارت گفت: "ماموریت او بیش از یک ماه پيش پایان یافت و جانشین او دو هفته قبل وارد شد."
اما آقای حیدری به خبرگزاری فرانسه گفت: " درست نيست. خودم کناره گيری کردم.."
آقای حیدری که همسر و دو فرزندش با او در نروژ هستند در پاسخ به این پرسش که آیا در نروژ پناهندگی خواهد جست یا نه گفت که نمی داند چه خواهد کرد.
داوود هرمیداس باوند، محقق و دیپلمات سابق، این هفته به روزنامه لس آنجلس تایمز گفت که حرکت آقای حیدری می تواند تاثیری قوی داشته باشد.
او گفت: "اگر خبر درست باشد، در آن صورت یک بدعت خواهد بود، زیرا از سال های نخست انقلاب، زمانی که بعضی از دیپلمات های منصوب پس از انقلاب کناره گيری کرد ودرخواست پناهندگی کردند، سابق نداشته است. این مورد در نروژ می تواندآغازیک روند باشد، اگر خبر درست باشد."
وزیر اطلاعات به زمان زیادی برای بازجویی از دستگیرشدگان نیاز دارد
تاریخ انتشار مقاله 07/01/2010 به روز شده 07/01/2010 12:06 TU به قلم : ناصر اعتمادی http://www.rfi.fr
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی حجت الاسلام حیدر مصلحی دیروز چهارشنبه گفت که برای "رسیدن به سرنخ های خوب در بازجویی" از دستگیر شدگان رویدادهای جاری ایران "به زمان زیاد نياز" است. وزير اطلاعات دولت دهم دستگیرشدگان رویدادهای جاری ایران را مرتبط با خارجی ها دانست و به همین دلیل بازجویی از آنها را برای "رسیدن به سرنخ های خوب" محتاج زمان بیشتر توصیف نمود.
حیدر مصلحی در بخش ديگرى از سخنان خود حوادث پس از انتخابات دهم رياست جمهورى را ناشى از «سناريويى» دانسته كه در آن، به گفتۀ وی، «دو جريان ضد انقلاب و فتنه گران" با یکدیگر همگرایی داشته اند.
در پی ناآرامی های عاشورا، نيروهاى امنيتى ايران موج جدیدی از دستگیری ها را به راه انداختند که طی آن علاوه بر صدها تظاهرکننده، ١٠ تن از مشاوران ميرحسين موسوى، ۱۷ روزنامه نگار اصلاح طلب و ۱۱ فعال ملى–مذهبى و عضو نهضت آزادى ايران دستگیر شدند.
همزمان با دستگیری های تازه نگرانی از سرنوشت آنان نیز بالا گرفته است. عالی ترین مسئولان جمهوری اسلامی با "محارب" خواندن دستگیرشدگان خواستار اعدام آنها شدند و به ابتکار حجت الاسلام روح الله حسینیان در مجلس اسلامی گروهی از نمایندگان نیز با ارایۀ لایحه ای خواستار سرعت عمل در اعدام محاربان گشتند.
حیدر مصلحی در بخش ديگرى از سخنان خود حوادث پس از انتخابات دهم رياست جمهورى را ناشى از «سناريويى» دانسته كه در آن، به گفتۀ وی، «دو جريان ضد انقلاب و فتنه گران" با یکدیگر همگرایی داشته اند.
در پی ناآرامی های عاشورا، نيروهاى امنيتى ايران موج جدیدی از دستگیری ها را به راه انداختند که طی آن علاوه بر صدها تظاهرکننده، ١٠ تن از مشاوران ميرحسين موسوى، ۱۷ روزنامه نگار اصلاح طلب و ۱۱ فعال ملى–مذهبى و عضو نهضت آزادى ايران دستگیر شدند.
همزمان با دستگیری های تازه نگرانی از سرنوشت آنان نیز بالا گرفته است. عالی ترین مسئولان جمهوری اسلامی با "محارب" خواندن دستگیرشدگان خواستار اعدام آنها شدند و به ابتکار حجت الاسلام روح الله حسینیان در مجلس اسلامی گروهی از نمایندگان نیز با ارایۀ لایحه ای خواستار سرعت عمل در اعدام محاربان گشتند.
بالاخره به مردم ایران بگویند که این شورش و عملیات
اعتراضی و سرکوبگری و کشتار بدست چه کسانی بود؟
پس از چند هفته تلاش های گسترده تبلیغاتی، به هدف آن که پیکار مردم ایران برای رسیدن به حقوق انسانی و شهروندی خود را یک "توطئه بیگانه" جلوه دهند، سازمان های حقوق بشر امروز (پنجشنبه 17 دی ماه 1388- 7 ژانویه 2009) ابراز نگرانی کردند پنج تن افرادی که توسط دادستانی انقلاب اسلامی به عنوان "محارب" معرفی گردیدند، در یک روند کوتاه و نمایشی در دادگاه انقلاب به مرگ محکوم شوند. دادستانی اعلام کرده که کیفرخواست بر اساس "اعترافات صریح متهمان و تکمیل تحقیقات" تدوین گردیده است. آن چه "اعترافات" نامیده می شود، تا کنون بارها توسط سازمان های حقوق بشر مورد اعتراض قرار گرفته و فاقد اعتبار قانونی تلقی شده است. به موجب قوانین جاری در جمهوری اسلامی ایران، هرکس "محارب" شناخته شود، مجازاتش مرگ خواهد بود. دادستان تهران پیشتر گفته بود که از این پس مجازات آنانی که به مخالفت با رژیم برخیزند بسیار شدید خواهد بود. همچنین یک طرح دو فوریتی به مجلس تسلیم گردیده که به موجب آن، افرادی که در دادگاه "محارب" شناخته شده و به مرگ محکوم گردیده اند، باید در ظرف پنج روز اعدام شوند. یکی از هدف های این تصمیم (که گام دیگری در راستای نقض اساسی ترین حقوق انسانی متهمین و محکومین محسوب می شود)، جلوگیری از اوج گرفتن اعتراض های مردمی و بین المللی می باشد. در این میان پرسشی که همچنان مطرح می ماند آن است که چه کسانی پشت سر اعتراض های مردمی در ایران قرار داشته اند، و چه عواملی مرتکب سرکوب و قتل ایرانیان شده اند؟
کروبی: «ببینید کار حکومت اسلامی به کجا کشیده
که با نیروهای خود این چنین می کند»
که با نیروهای خود این چنین می کند»
معاون وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در مصاحبه ای که این هفته داشت، بیش از شصت نهاد و بنیاد و سازمان و کشور خارجی را مسؤول به راه انداختن اقدامات اعتراضی در ایران معرفی کرد. در کنار این سازمان ها، مقامات حکومت ادعا کردند که اسرائیل و حتی تارنمای وزارت خارجه اسرائیل این آتش را بر افروخته اند. خبرگزاری فارس نوشت: "رد پای صهیونیستی در اغتشاشات روز عاشورا دیده شده است" و سندی که ارائه کرد آن بود که در تارنمای همدمی، روی یکی از عکس هائی که جنبش راه سبز انتشار داده و در این تارنما نقل گردید، نوشته شده بود "هیهات من الذلة" و نه "هیهات منا الذله" آن گونه که در حکومت اسلامی ایران آن را به کار می برند!!!
تلاش ناکام جمهوری اسلامی برای نسبت دادن خیزش اصیل ملت ایران به عوامل خارجی و کشورهای بیگانه در حالی است که رهبری این عملیات اعتراضی را نخست وزیر اسبق حکومت و رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی به دست دارند و جانشین برکنار شده آیت الله خمینی بود که به این اعتراض ها الهام می داد.
چگونه آن ها در برابر این واقعیت تجاهل می کنند و خیزش ایرانیان را به بیگانه نسبت می دهند؟ مردم ایران در تظاهرات عاشورا، حکومت کنونی را "یزید" خطاب می کردند.
مهدی کروبی در دیداری که روز گذشته (چهارشنبه) با گروهی از تلاشگران سیاسی داشت گفت:
«گروهی معتقدند راهی به سوی برون رفت از طریق نرمش باید یافت . اما ما می بینیم گروهی از عمر سعد گرفته تا الی آخر را به مردم و فعالان با سابقه و شناسنامه دار سیاسی نسبت داده اند که اتفاقا اینان گردانندگان اصلی مسئله خشونت و سرکوب و برخورد هستند . فلذا باید قدری در بیانات گروه اول تامل نمود» .
رئیس سابق مجلس افزود: «در حال حاضر به شخصه سخت ترین شرایط را تحمل می نمایم . نه از لحاظ محدودیت و توهین و … بلکه بخاطر مردم، بخاطر شما، بخاطرفعالان سیاسی، بخاطر اینکه جمهوری اسلامی به اینجا رسیده است».
کروبی با تاکید براینکه "اصلا فکرش را هم نمی کردیم کار جمهوری اسلامی به اینجا برسد که با نیروهای خود چنین کند"، خاطرنشان کرد: «همین خواهرزاده مهندس موسوی ، روزگاری به خانه ایشان می رفتیم و ۳ برادر بودند. یکی به شهادت رسید و مادر ایشان بقیه فرزندان را به جبهه رفتن ترغیب می نمود و حالا ما باید یک روزی به منزل ایشان برویم و بگوییم آن یکی پسر شما در روز عاشورا کشته شده است، ببینید به ما چه می گذرد.» (به نقل از تارنمای "کلمه")
معاون وزیر اطلاعات: «شصت و دو نهاد و بنیاد خارجی در اغتشاشات ضد حکومتی در ایران نقش داشته اند»
شیخ احمد خاتمی عضو جامعه مدرسین قم که یکی از تندروترین چهره های رژیم محسوب می شود، فردای روز اعتراض های گسترده عاشورا گفت: «جای ابهامی باقی نمانده است که جریان اغتشاش، جریانی کاملا آمریکائی و انگلیسی است و دست سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا در پشت صحنه هدایت اغتشاشات را دارد».
هنگامی که موسوی آخرین بیانیه خود را انتشار داد، شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ادعا کرده گفتند: «بیانیه جدید موسوی، باز هم رونویسی از دست سیا و موساد بود» (کیهان تهران). محمود احمدی بی غش یکی از این نمایندگان، به روزنامه کیهان تهران گفت: «موسوی در این بیانیه، دست نوشته آمریکا را منتشر کرد».
معاون وزارت اطلاعات که نامش برده نشد، در مصاحبه ای که در ایرنا انتشار یافت، گفت: «62 بنیاد آمریکائی و اروپائی در ایجاد اغتشاشات پس از انتخابات نقش داشتند» و با این بهانه اعلام داشت که از این پس هرگونه ارتباط از داخل ایران با رادیوها و تلویزیون های فارسی زبان خارج (و از جمله رادیو اسرائیل و تارنمای "همدمی") ممنوع است و دریافت هرگونه کمک نقدی یا غیرنقدی از خارج برای جریانات سیاسی جرم محسوب خواهد شد.
این معاون، نهادهائی چون موسسه برای دموکراسی در اروپای شرقی، بنیاد فورد، موسسه هوور دانشگاه استانفورد، موسسه پژوهشی ممری در اسرائیل و انستیتو واشنگتن و غیره را نیز ممنوع اعلام کرد و عملا از مردم ایران خواستار شد هرگونه ارتباط با خارج را قطع کنند.
گفتنی است که این هشدار معاون گمنام وزیر اطلاعات ناکام ماند و در دو روزی که هشدار او انتشار یافته، شهروندان ایرانی همچنان بدون هراس با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور تماس تلفنی برقرار می کنند و انتقادهای گزنده خود از رژیم را بیان می دارند.
تلاش ناکام جمهوری اسلامی برای نسبت دادن خیزش اصیل ملت ایران به عوامل خارجی و کشورهای بیگانه در حالی است که رهبری این عملیات اعتراضی را نخست وزیر اسبق حکومت و رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی به دست دارند و جانشین برکنار شده آیت الله خمینی بود که به این اعتراض ها الهام می داد.
چگونه آن ها در برابر این واقعیت تجاهل می کنند و خیزش ایرانیان را به بیگانه نسبت می دهند؟ مردم ایران در تظاهرات عاشورا، حکومت کنونی را "یزید" خطاب می کردند.
مهدی کروبی در دیداری که روز گذشته (چهارشنبه) با گروهی از تلاشگران سیاسی داشت گفت:
«گروهی معتقدند راهی به سوی برون رفت از طریق نرمش باید یافت . اما ما می بینیم گروهی از عمر سعد گرفته تا الی آخر را به مردم و فعالان با سابقه و شناسنامه دار سیاسی نسبت داده اند که اتفاقا اینان گردانندگان اصلی مسئله خشونت و سرکوب و برخورد هستند . فلذا باید قدری در بیانات گروه اول تامل نمود» .
رئیس سابق مجلس افزود: «در حال حاضر به شخصه سخت ترین شرایط را تحمل می نمایم . نه از لحاظ محدودیت و توهین و … بلکه بخاطر مردم، بخاطر شما، بخاطرفعالان سیاسی، بخاطر اینکه جمهوری اسلامی به اینجا رسیده است».
کروبی با تاکید براینکه "اصلا فکرش را هم نمی کردیم کار جمهوری اسلامی به اینجا برسد که با نیروهای خود چنین کند"، خاطرنشان کرد: «همین خواهرزاده مهندس موسوی ، روزگاری به خانه ایشان می رفتیم و ۳ برادر بودند. یکی به شهادت رسید و مادر ایشان بقیه فرزندان را به جبهه رفتن ترغیب می نمود و حالا ما باید یک روزی به منزل ایشان برویم و بگوییم آن یکی پسر شما در روز عاشورا کشته شده است، ببینید به ما چه می گذرد.» (به نقل از تارنمای "کلمه")
معاون وزیر اطلاعات: «شصت و دو نهاد و بنیاد خارجی در اغتشاشات ضد حکومتی در ایران نقش داشته اند»
شیخ احمد خاتمی عضو جامعه مدرسین قم که یکی از تندروترین چهره های رژیم محسوب می شود، فردای روز اعتراض های گسترده عاشورا گفت: «جای ابهامی باقی نمانده است که جریان اغتشاش، جریانی کاملا آمریکائی و انگلیسی است و دست سرویس های جاسوسی انگلیس و آمریکا در پشت صحنه هدایت اغتشاشات را دارد».
هنگامی که موسوی آخرین بیانیه خود را انتشار داد، شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ادعا کرده گفتند: «بیانیه جدید موسوی، باز هم رونویسی از دست سیا و موساد بود» (کیهان تهران). محمود احمدی بی غش یکی از این نمایندگان، به روزنامه کیهان تهران گفت: «موسوی در این بیانیه، دست نوشته آمریکا را منتشر کرد».
معاون وزارت اطلاعات که نامش برده نشد، در مصاحبه ای که در ایرنا انتشار یافت، گفت: «62 بنیاد آمریکائی و اروپائی در ایجاد اغتشاشات پس از انتخابات نقش داشتند» و با این بهانه اعلام داشت که از این پس هرگونه ارتباط از داخل ایران با رادیوها و تلویزیون های فارسی زبان خارج (و از جمله رادیو اسرائیل و تارنمای "همدمی") ممنوع است و دریافت هرگونه کمک نقدی یا غیرنقدی از خارج برای جریانات سیاسی جرم محسوب خواهد شد.
این معاون، نهادهائی چون موسسه برای دموکراسی در اروپای شرقی، بنیاد فورد، موسسه هوور دانشگاه استانفورد، موسسه پژوهشی ممری در اسرائیل و انستیتو واشنگتن و غیره را نیز ممنوع اعلام کرد و عملا از مردم ایران خواستار شد هرگونه ارتباط با خارج را قطع کنند.
گفتنی است که این هشدار معاون گمنام وزیر اطلاعات ناکام ماند و در دو روزی که هشدار او انتشار یافته، شهروندان ایرانی همچنان بدون هراس با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور تماس تلفنی برقرار می کنند و انتقادهای گزنده خود از رژیم را بیان می دارند.
«وزارت خارجه اسرائیل و تارنمای "همدمی" عامل
به راه افتادن اعتراض های مردمی در ایران بودند»
حکومت ایران برای آن که نشان دهد بیگانگان در اعتراض های گسترده مردمی – که پایه های رژیم را متزلزل ساخته – دست داشته اند، حتی ادعا کرد "برخی از دستگیر شدگان روز عاشورا از اتباع بیگانه هستند" (خبرگزاری مهر). ولی از متن خبر چنین بر می آید که احتمالا منظور از "اتباع بیگانه" یکی دو فیلمبردار و گزارشگر شبکه های تلویزیونی عربی بوده اند که به شیوه ای خود را به ایران رسانده و قصد تهیه گزارش داشته اند.
جمهوری اسلامی همچنین وزارت امور خارجه اسرائیل و تارنمای "همدمی" و منشه امیر سردبیر آن را به دخالت مستقیم در هدایت اعتراض های مردمی در ایران متهم ساخت و حتی اعلام داشت که یک کتاب مخصوص در رابطه با مطالب "همدمی" و شخص منشه امیر با عنوان «125 روز با وزارت خارجه اسرائیل در کودتای مخملی» انتشار داده است.
با آن که درباره محتویات کتاب توضیحی داده نشده، ولی تصور می رود که این "کتاب" شامل نقل قول هائی از گزارش های خبری "همدمی" در رابطه با خیزش مردمی در ایران بوده است تا از طریق آن "ثابت" شود که این تارنما و وزارت خارجه اسرائیل بوده اند که اعتراض های گسترده مردمی را هدایت می کرده اند.
خشم و نگرانی جمهوری اسلامی به ویژه از این ارزیابی بسیاری از منابع خبری و تحلیلگران امور ایران آبشخوار دارد که گفته اند: رویدادهای شش ماه اخیر دوران پایانی رژیم پیشین را تداعی می کند.
به راه افتادن اعتراض های مردمی در ایران بودند»
حکومت ایران برای آن که نشان دهد بیگانگان در اعتراض های گسترده مردمی – که پایه های رژیم را متزلزل ساخته – دست داشته اند، حتی ادعا کرد "برخی از دستگیر شدگان روز عاشورا از اتباع بیگانه هستند" (خبرگزاری مهر). ولی از متن خبر چنین بر می آید که احتمالا منظور از "اتباع بیگانه" یکی دو فیلمبردار و گزارشگر شبکه های تلویزیونی عربی بوده اند که به شیوه ای خود را به ایران رسانده و قصد تهیه گزارش داشته اند.
جمهوری اسلامی همچنین وزارت امور خارجه اسرائیل و تارنمای "همدمی" و منشه امیر سردبیر آن را به دخالت مستقیم در هدایت اعتراض های مردمی در ایران متهم ساخت و حتی اعلام داشت که یک کتاب مخصوص در رابطه با مطالب "همدمی" و شخص منشه امیر با عنوان «125 روز با وزارت خارجه اسرائیل در کودتای مخملی» انتشار داده است.
با آن که درباره محتویات کتاب توضیحی داده نشده، ولی تصور می رود که این "کتاب" شامل نقل قول هائی از گزارش های خبری "همدمی" در رابطه با خیزش مردمی در ایران بوده است تا از طریق آن "ثابت" شود که این تارنما و وزارت خارجه اسرائیل بوده اند که اعتراض های گسترده مردمی را هدایت می کرده اند.
خشم و نگرانی جمهوری اسلامی به ویژه از این ارزیابی بسیاری از منابع خبری و تحلیلگران امور ایران آبشخوار دارد که گفته اند: رویدادهای شش ماه اخیر دوران پایانی رژیم پیشین را تداعی می کند.
امیرفرشاد ابراهیمی از نقش شماری از جنایتکاران
حزب الله لبنان در قتل مردم ایران پرده بر می دارد
حزب الله لبنان در قتل مردم ایران پرده بر می دارد
در بحبوحه این حملات تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران برای پرده پوشی واقعیت های مربوط به گستردگی اعتراض های اصیل مردمی در ایران، امیر فرشاد ابراهیمی که تا پیش از خروج از وطنش یکی از فعالان گروه سرکوبگر "انصار حزب الله" بوده و از رویدادهای داخلی ایران اطلاعات دست اولی دارد، با انتشار یک رشته عکس ثابت می کند که جمهوری اسلامی در سرکوب مردم ایران و کشتن تظاهرکنندگان، از جمله از چند عامل جنایتکار حزب الله لبنان یاری گرفته است. امیرفرشاد ابراهیمی همه عکس ها را با توضیحات لازم منتشر ساخته و از جمله چنین نوشته است:
«ماجرا گرچه از سوی دفتر حزب الله لبنان در تهران تکذیب شده است ، یعنی دقیقا جایی که دست کم تا ماه پیش حسین اشمر در آنجا فعالیت می کرده است ، اما این رخداد واضح تر از آن است که با یک تکذیب پرده پوشی شود. تا چندی پیش در سایت مقاومة، که سایت رسمی حزب الله لبنان می باشد، در سمت راست آن بنری وجود داشت که مختص علی منیف اشمر که به قمرالاستشهادیون معروف است وجود داشت ، در میان آن عکسها عکسی وجود داشت که خانواده اشمر من جمله همین حسین در دیداری خصوصی در کنارعلی خامنه ای نشسته بودند و مورد تفقد ایشان قرار می گرفتند که اکنون در آن صفحه نیست !( آیا کسی میتواند کش آنرا در گوگل پیدا کند ؟) اما عکس حضور در مراسم تشییع جنازه عماد مغنیه از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان در بیروت موجود است که در بالای این گزارش می توانید آن را مشاهده کنید.
عکس زیر را نیزهمه ما دیده ایم و اکنون اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم می بینیم که این چهار نفر همین افراد مشهور مورد نظر می باشند ، اما فرد سمت چپ او نیز در تمامی لحظات در کنار این دو است او کیست ؟
«ماجرا گرچه از سوی دفتر حزب الله لبنان در تهران تکذیب شده است ، یعنی دقیقا جایی که دست کم تا ماه پیش حسین اشمر در آنجا فعالیت می کرده است ، اما این رخداد واضح تر از آن است که با یک تکذیب پرده پوشی شود. تا چندی پیش در سایت مقاومة، که سایت رسمی حزب الله لبنان می باشد، در سمت راست آن بنری وجود داشت که مختص علی منیف اشمر که به قمرالاستشهادیون معروف است وجود داشت ، در میان آن عکسها عکسی وجود داشت که خانواده اشمر من جمله همین حسین در دیداری خصوصی در کنارعلی خامنه ای نشسته بودند و مورد تفقد ایشان قرار می گرفتند که اکنون در آن صفحه نیست !( آیا کسی میتواند کش آنرا در گوگل پیدا کند ؟) اما عکس حضور در مراسم تشییع جنازه عماد مغنیه از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان در بیروت موجود است که در بالای این گزارش می توانید آن را مشاهده کنید.
عکس زیر را نیزهمه ما دیده ایم و اکنون اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم می بینیم که این چهار نفر همین افراد مشهور مورد نظر می باشند ، اما فرد سمت چپ او نیز در تمامی لحظات در کنار این دو است او کیست ؟
فرد چهارم البته ایرانی است و نامش " کریم بوغانی " است اهل آمل و بزرگ شده روستای دینان است وی عضو نیروی قدس سپاه پاسداران است و در یگان9000 نیروی قدس فعالیت می کند ، به عکس دیگر وی نیز نگاه کنید وی همواره یا در کنار این سه لبنانی است و یا مشغول ضبط فیلم و عکس است
محل خدمت نامبرده یعنی یگان نه هزار نیروی قدس پیشتر یعنی تا هشت سال پیش وظیفه اش چیز دیگری بود و اکنون مسئولیت واکنش سریع و ضد خرابکاری در امنیت داخلی است . ستاد این یگان در محل زیر است :
تهران – خیابان ولیعصر – نبش ساختمان ایرنا کوچه مجلسی شماره 8 – با تابلوی : موسسه فرهنگی همت .
اکنون واضح است که مسئولیت برخورد مستقیم با مهندس موسوی بر عهده این یگان و سپاه پاسداران است چرا که در عکسهای تسخیر و پلمپ ستاد مهندس موسوی در قیطیره ما این سه نفر را می بینیم ، در تمامی اعتراضات و تجمعاتی که مهندس موسوی حضور داشته است این چهار نفر را می بینیم ، من جمله عکس زیر:
تهران – خیابان ولیعصر – نبش ساختمان ایرنا کوچه مجلسی شماره 8 – با تابلوی : موسسه فرهنگی همت .
اکنون واضح است که مسئولیت برخورد مستقیم با مهندس موسوی بر عهده این یگان و سپاه پاسداران است چرا که در عکسهای تسخیر و پلمپ ستاد مهندس موسوی در قیطیره ما این سه نفر را می بینیم ، در تمامی اعتراضات و تجمعاتی که مهندس موسوی حضور داشته است این چهار نفر را می بینیم ، من جمله عکس زیر:
حال از همه جویندگان حقیقت می خواهم این موضوع را ردگیری کنند.
همان طوری که در عکس ها مشاهده می کنید، اینها مسلح و حتا مجهز به بیسیم هم می باشند. پس اگر بگوئیم بصورت خودسر و از سر عرق و غیرت دینی اینکار را می کنند بیشتر جوک هست ، من اصلا پا را فراتر از این میگذارم و می گویم همه این حرفها دروغ هست و لبنانی بودن اینها هم ساخته وپرداخته ذهن من هست این چهارنفر کیستند ؟ مشخصات اینها چیست ؟ چرا صدا و سیما که به هر دروغ و اتهام به نیروهای انقلاب اسلامی از سوی ضد انقلاب می پردازد و در برنامه های مختلفش آنرا بررسی می کند این سه نفر را نمی آورد تا مثل بلبل فارسی حرف بزنند و بگویند ایرانی هستند و مشخص شود ما دروغگوئیم ؟
پس سئوال اصلی اینجاست به عرب یا عجم بودنشان اصلا کاری نداریم اینها کیستند ؟ مگر دادستان وقت تهران آقای سعید مرتضوی اعلام نکرد که حمله به ستاد مهندس موسوی در روز انتخابات کار عوامل خودسر و ناشناخته بوده است ؟ چه دلیلی متقن و گویا تری از این که این چهار نفر هم در تسخیر ستاد بوده اند ، هم به ضرب و شتم وحشیانه ملت پرداخته اند ، در روز قدس نیز به خشونت دامن زدند و هم در روز عاشورا با شلیک مستقیم اسلحه کلت ملت را در پل کالج نشانه رفته اند ؟ اینها کیستند ؟ و براستی چه حاشیه امنی است که این روزها گرداگرد این افراد را احاطه کرده است ؟
به سر خط اصلی این نوشتار برمیگردیم "حزب الله لبنان در ازای چه اینگونه خوش رقص می کند ؟ " چرا باوجود بسیج و سپاه و اطلاعات و بقول حضرات آحاد میلیونی عاشقان و جان برکفان ولایت واکنش سریع و سرکوب سازمانی را به نیروهای خارجی واگذار کرده اند ؟ چه سری است که امروزه لبنانی ها محرم تر و خودی تر از نیروهای سرکوبگر داخلی شده اند ؟ مسئله این است! !»
همان طوری که در عکس ها مشاهده می کنید، اینها مسلح و حتا مجهز به بیسیم هم می باشند. پس اگر بگوئیم بصورت خودسر و از سر عرق و غیرت دینی اینکار را می کنند بیشتر جوک هست ، من اصلا پا را فراتر از این میگذارم و می گویم همه این حرفها دروغ هست و لبنانی بودن اینها هم ساخته وپرداخته ذهن من هست این چهارنفر کیستند ؟ مشخصات اینها چیست ؟ چرا صدا و سیما که به هر دروغ و اتهام به نیروهای انقلاب اسلامی از سوی ضد انقلاب می پردازد و در برنامه های مختلفش آنرا بررسی می کند این سه نفر را نمی آورد تا مثل بلبل فارسی حرف بزنند و بگویند ایرانی هستند و مشخص شود ما دروغگوئیم ؟
پس سئوال اصلی اینجاست به عرب یا عجم بودنشان اصلا کاری نداریم اینها کیستند ؟ مگر دادستان وقت تهران آقای سعید مرتضوی اعلام نکرد که حمله به ستاد مهندس موسوی در روز انتخابات کار عوامل خودسر و ناشناخته بوده است ؟ چه دلیلی متقن و گویا تری از این که این چهار نفر هم در تسخیر ستاد بوده اند ، هم به ضرب و شتم وحشیانه ملت پرداخته اند ، در روز قدس نیز به خشونت دامن زدند و هم در روز عاشورا با شلیک مستقیم اسلحه کلت ملت را در پل کالج نشانه رفته اند ؟ اینها کیستند ؟ و براستی چه حاشیه امنی است که این روزها گرداگرد این افراد را احاطه کرده است ؟
به سر خط اصلی این نوشتار برمیگردیم "حزب الله لبنان در ازای چه اینگونه خوش رقص می کند ؟ " چرا باوجود بسیج و سپاه و اطلاعات و بقول حضرات آحاد میلیونی عاشقان و جان برکفان ولایت واکنش سریع و سرکوب سازمانی را به نیروهای خارجی واگذار کرده اند ؟ چه سری است که امروزه لبنانی ها محرم تر و خودی تر از نیروهای سرکوبگر داخلی شده اند ؟ مسئله این است! !»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر